Persian Vocabulary
Click on letter: GT-Google Translate; GD-Google Define; H-Collins; L-Longman; M-Macmillan; O-Oxford; © or C-Cambridge

GT GD C H L M O
a

GT GD C H L M O
about /əˈbaʊt/ = PREPOSITION: در باره, در حدود, در, راجع به, پیرامون, پیرامون, پیرامون, پیرامون, با, نزدیک; ADVERB: تقریبا, پیرامون; USER: در باره, در حدود, در, راجع به, تقریبا

GT GD C H L M O
abroad /əˈbrɔːd/ = ADVERB: خارج از کشور, بیرون, وسیع; NOUN: خارج, خارجه; USER: خارج از کشور, خارج, در خارج از کشور, به خارج از کشور, خارج از کشور به

GT GD C H L M O
access /ˈæk.ses/ = NOUN: دسترسی, دسترس, راه, دست یابی, تقریب, اجازه دخول, راه دسترس, مدخل, وسیله حصول, حمله, اصابت, دسترسی یا مجال مقاربت, تقرب به خدا, بروز مرض; USER: دسترسی, دسترسی به, دسترسی داشته باشید, دسترسی پیدا, دسترسی پیدا کنید

GT GD C H L M O
account /əˈkaʊnt/ = NOUN: حساب, شرح, گزارش, صورت حساب, حکایت, داستان, سبب; VERB: شمردن, حساب کردن, حساب پس دادن, مسئول بودن, محاسبه نمودن; USER: حساب, حساب کاربری, به حساب, حساب کاربری دارید, شرح

GT GD C H L M O
ah /ɑː/ = INTERJECTION: اه, افسوس, اوخ; USER: اه, آه, AH

GT GD C H L M O
also /ˈɔːl.səʊ/ = ADVERB: همچنین, نیز, و همچنین, بعلاوه, همینطور, و نیز, گذشته از این; USER: همچنین, نیز, همچنین می, نیز به, را نیز

GT GD C H L M O
and /ænd/ = CONJUNCTION: و, و; USER: و, ها و, و در, و به, است و

GT GD C H L M O
anywhere /ˈen.i.weər/ = ADVERB: هر جا, هر کجا; USER: هر جا, هر نقطه, در هر نقطه, هر کجا, در هر نقطه در

GT GD C H L M O
are /ɑːr/ = VERB: هستیم, هستیم, هستید; USER: هستیم, هستند, می باشد, عبارتند از, هستید

GT GD C H L M O
aside /əˈsaɪd/ = ADVERB: گذشته از, جداگانه, بکنار, بیک طرف, در خلوت; NOUN: صحبت تنها; USER: گذشته از, کنار, به کنار, کنار گذاشته, را کنار

GT GD C H L M O
at /ət/ = PREPOSITION: در, به, سر, بر, در نتیجه, نزدیک, بطرف, بسوی, بر حسب, بنا بر, از قرار, پهلوی, بقرار; NOUN: ات; USER: در, به, را در, و در, شده در

GT GD C H L M O
bank /bæŋk/ = NOUN: بانک, ساحل, کنار, سیل گیر, لب, ضرابخانه, خامه; VERB: در بانک گذاشتن, کپه کردن, بلند شدن بطور متراکم, بانکداری کردن, روی هم انباشتن; USER: بانک, بانکی, های بانکی, بانک های, بانک ها

GT GD C H L M O
best /best/ = ADJECTIVE: بهترین, به بهترین وجه, بهترین کار, بزرگترین, نیکوترین, ممتاز, خوبترین, شایستهترین, عظیم ترین, به نیکوترین روش, اعلاء, خاصگی; VERB: برتری جستن, سبقت گرفتن; USER: بهترین, بهترین حالت, به بهترین, بهترین راه حل

GT GD C H L M O
by /baɪ/ = PREPOSITION: توسط, با, بوسیله, از, بواسطه, بدست, بتوسط, از کنار, نزدیک, پهلوی; ADVERB: کنار, در کنار; USER: توسط, شده توسط, با, بوسیله, از

GT GD C H L M O
bye /baɪ/ = NOUN: چیزهای کناری یا ثانوی; USER: خدا حافظ, خداحافظی, خداحافظ, ی خدا نگهدار, ی خدا نگهدار رو

GT GD C H L M O
can /kæn/ = NOUN: قوطی, قوطی کنسرو, حلبی; VERB: قادر بودن, قدرت داشتن, امکان داشتن, در قوطی ریختن, زندان کردن, اخراج کردن, توانایی داشتن; USER: می تواند, می توانید, می توانند, می تواند به, می تواند در

GT GD C H L M O
card /kɑːd/ = NOUN: کارت, ورق, کارت تبریک, برگ, کارت ویزیت, کارت عضویت, ورقبازی, گنجفه, بلیط, ماشین پرداخت پارچه; VERB: ورقبازی کردن; USER: کارت, ارسال کارت, کارت های, از کارت, کارت را

GT GD C H L M O
care /keər/ = NOUN: مراقبت, توجه, سرپرستی, مواظبت, پرستاری, غم, پروا, تیمار, بیم, دلواپسی غم; VERB: غم خوردن, سرپرستی کردن; USER: مراقبت, مراقبت از, اهمیت, اهمیتی, مراقبت می

GT GD C H L M O
chat /tʃæt/ = NOUN: گپ, سخن دوستانه, درد دل; VERB: گپ زدن, دوستانه حرف زدن, پر حرفی کردن; USER: گپ زدن, چت, گپ, چت کنید, چت کردن

GT GD C H L M O
come /kʌm/ = VERB: رسیدن, امدن, رفتن; USER: رسیدن, آمده, آیند, می آیند, آمده است

GT GD C H L M O
commissions /kəˈmɪʃ.ən/ = NOUN: کمیسیون, هیئت, حق کمیسیون, ماموریت, فرمان, حق العمل, حکم, تصدی, انجام; USER: کمیسیون, کمیسیون های, کمیسیونهای, در کمیسیون, اخذ کمیسیون

GT GD C H L M O
considered /kənˈsɪd.əd/ = ADJECTIVE: مطرح شده, با اندیشه صحیح, سنجیده, بافکر باز و درست; USER: در نظر گرفته, نظر گرفته, نظر گرفته شده, در نظر گرفته شده, در نظر گرفته شود

GT GD C H L M O
cool /kuːl/ = ADJECTIVE: خنک, سرد, خونسرد; VERB: سرد کردن, خنک کردن, چاییدن, ارام کردن, خنک ساختن; NOUN: خون سردی; USER: سرد, خنک, سرد است, های سرد, خنک و

GT GD C H L M O
cost /kɒst/ = NOUN: هزینه, خرج, ارزش, بها, قدر; VERB: ارزیدن, قیمت داشتن, ارزش داشتن; USER: هزینه, هزینه های, خرج, مقرون به صرفه, هزینه در بر

GT GD C H L M O
course /kɔːs/ = NOUN: دوره, مسیر, جریان, روش, جهت, اصول, خط مشی, خط سیر, در طی, بخشی از غذا, اموزه, اموزگان, سمت; VERB: دنبال کردن, بسرعت حرکت دادن, چهار نعل رفتن; USER: دوره, البته, مسیر, جریان

GT GD C H L M O
deposit /dɪˈpɒz.ɪt/ = NOUN: سپرده, ته نشین, بیعانه, پول, ته نشست, گرو; VERB: سپردن, گذاشتن, تهنشین کردن, کنار گذاشتن, ذخیره سپردن, به حساب بانک گذاشتن; USER: سپرده, کانسار, سپردن, سپرده گذاری, سپرده را

GT GD C H L M O
deposits /dɪˈpɒz.ɪt/ = NOUN: سپرده, ته نشین, بیعانه, پول, ته نشست, گرو; USER: سپرده, رسوبات, نهشته, ذخایر, نهشته های

GT GD C H L M O
details /ˈdiː.teɪl/ = NOUN: اقلام ریز; USER: جزئیات, جزئیات بیشتر, به جزئیات, جزئیات بیشتر به

GT GD C H L M O
diaspora /daɪˈæs.pər.ə/ = NOUN: پراکندگی, جماعت یهودیان پراکنده; USER: پراکندگی, مهاجر, پراکنده, خارج, خارج از کشور

GT GD C H L M O
did /dɪd/ = VERB: انجام داد, کرد; USER: کرد, بود, انجام داد, انجام دادند, انجام دادیم

GT GD C H L M O
directly /daɪˈrekt.li/ = ADVERB: مستقیما, راست, بی درنگ, سر راست, یک راست; USER: مستقیما, به صورت مستقیم, را به طور مستقیم, طور مستقیم در, طور مستقیم از

GT GD C H L M O
do /də/ = VERB: انجام دادن, عمل کردن, کردن, کفایت کردن, بدرد خوردن, این کلمه در ابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید; USER: انجام دادن, انجام, انجام دهد, انجام این کار, کار را انجام

GT GD C H L M O
duration /djʊəˈreɪ.ʃən/ = NOUN: مدت, طول, استمرار, طی, بقاء; USER: مدت, مدت زمان, طول مدت, طول, طول مدت ابتلا

GT GD C H L M O
english /ˈɪŋ.ɡlɪʃ/ = NOUN: انگلیسی; VERB: بانگلیسی دراوردن; ADJECTIVE: مربوط به مردم و زبان انگلیسی

GT GD C H L M O
euro /ˈjʊə.rəʊ/ = NOUN: یورو; USER: یورو, یورو در, یورو به, یورو را, یورو با

GT GD C H L M O
euros /ˈjʊə.rəʊ/ = NOUN: یورو; USER: یورو, یورو در, یورو است, یورو رسید, یورو به

GT GD C H L M O
even /ˈiː.vən/ = ADVERB: حتی, هم, بلکه; NOUN: زوج, عدد زوج, اعداد جفت; ADJECTIVE: هموار, درست, صاف, مساوی, متعادل, مسطح; VERB: هموار کردن, صاف کردن, واریز کردن, مسطح کردن; USER: حتی, و حتی, حتی در, هم

GT GD C H L M O
everything /ˈev.ri.θɪŋ/ = PRONOUN: همه چیز; USER: همه چیز, همه چیز را, همه چیز به, همه چیز در, که همه چیز

GT GD C H L M O
example /ɪɡˈzɑːm.pl̩/ = NOUN: مثال, نمونه, مثل, سرمشق, عبرت; VERB: با مثال و نمونه نشان دادن; USER: مثال, عنوان مثال, نمونه, به عنوان مثال, مثل

GT GD C H L M O
exchange /ɪksˈtʃeɪndʒ/ = NOUN: تبادل, مبادله, بورس, تعویض, معاوضه, عوض, اسعار, صرافی, تسعیر, ردو بدل کننده, ردوبدل ارز, صرافخانه, جای معاملات ارزی و سهامی; VERB: عوض کردن, مبادله کردن, تسعیر یافتن; USER: مبادله, تبادل, تعویض, عوض, معاوضه

GT GD C H L M O
explained /ɪkˈspleɪn/ = ADJECTIVE: بیان شده, حالی; USER: توضیح داد, توضیح داده, توضیح داده شده, توضیح داد که, توضیح می دهد

GT GD C H L M O
far /fɑːr/ = ADVERB: بسیار, خیلی, دور از, زیاد, بعلاوه; ADJECTIVE: دور دست, بعید; USER: دور از, دور, بسیار, به مراتب, به دور

GT GD C H L M O
filled /-fɪld/ = ADJECTIVE: توپر; USER: پر, پر شده, پر از, را پر, پر می

GT GD C H L M O
finally /ˈfaɪ.nə.li/ = ADVERB: بالاخره, سرانجام; USER: سرانجام, نهایت, در نهایت, بالاخره, در نهایت به

GT GD C H L M O
find /faɪnd/ = VERB: یافتن, پیدا کردن, جستن, کشف کردن, تشخیص دادن; NOUN: یابنده, چیز یافته; USER: پیدا کردن, پیدا, پیدا کنید, یافتن, را پیدا

GT GD C H L M O
first /ˈfɜːst/ = first, first, first, نخست, یکم, مقدم, مقدماتی; ADVERB: اولا; USER: اولین, اول, برای اولین بار, نخستین, نخست

GT GD C H L M O
for /fɔːr/ = PREPOSITION: برای, مربوط به, بخاطر, در برابر, بمنظور, برای اینکه, در مدت, در مقابل, بجهت, از طرف, بجای; CONJUNCTION: زیرا که; USER: برای, را برای, به مدت, ها برای, شده برای

GT GD C H L M O
form /fɔːm/ = NOUN: فرم, شکل, صورت, برگه, فورم, گونه, روش, ورقه, ترکیب, ظاهر, وجه, ریخت; USER: فرم, شکل, صورت, گونه, برگه

GT GD C H L M O
found /faʊnd/ = VERB: بنیاد نهادن, تاسیس کردن, ریختن, قالب کردن, ذوب کردن, قالب ریزی کردن, ساختن, پایه زدن, تشکیل دادن, ساختمان کردن, بر پا کردن; NOUN: ریخته گری; ADJECTIVE: مکتشف; USER: یافت, پیدا, در بر داشت, یافت می, یافت شده

GT GD C H L M O
from /frɒm/ = PREPOSITION: از, از روی, از پیش, بواسطه, در نتیجه; USER: از, را از, که از, ها از, و از

GT GD C H L M O
go /ɡəʊ/ = VERB: رفتن, راه رفتن, گشتن, گذشتن, شدن, روانه ساختن, رهسپار شدن, کار کردن, رواج داشتن, روی دادن, راهی شدن; NOUN: سیر; USER: رفتن, بروید, برود, برو, رفتن به

GT GD C H L M O
good /ɡʊd/ = ADJECTIVE: خوب, خیر, نیک, خوش, شایسته, صحیح, نیکو, سودمند, پاک, قابل; NOUN: خوبی, خیر; USER: خوب, خوبی, خیر, خوش, نیک

GT GD C H L M O
have /hæv/ = VERB: داشتن, دارا بودن, کردن, گذاشتن, رسیدن به, مالک بودن, وادار کردن, باعی انجام کاری شدن, دانستن, صرف کردن, جلب کردن, بدست اوردن, در مقابل دارا, بهره مند شدن از; NOUN: مالک; USER: داشتن, داشته, دارند, دارای, داشته باشند

GT GD C H L M O
he /hiː/ = PRONOUN: او, او, خودش, جانور نر; USER: او, وی, او به, او را, او در

GT GD C H L M O
here /hɪər/ = ADVERB: اینجا, در این جا, اکنون, در این موقع, در این باره, بدین سو; USER: اینجا, در اینجا, به اینجا, اینجا به, در اینجا به

GT GD C H L M O
home /həʊm/ = NOUN: خانه, وطن, موطن, میهن, شهر, اقامت گاه; ADJECTIVE: بطرف خانه; VERB: بخانه برگشتن, خانه دادن, منزل دادن; USER: خانه, صفحه اصلی, منزل, به خانه, وطن

GT GD C H L M O
honestly /ˈɒn.ɪst.li/ = INTERJECTION: سوگند ملایمی; USER: صادقانه, صادقانه می, را صادقانه, صادقانه به, صادقانه بگویم

GT GD C H L M O
how /haʊ/ = ADVERB: چگونه, چگونگی, چه, چطور, چنانکه, از چه طریق, به چه سبب; NOUN: چگونگی, طرز, روش, راه, کیفیت, سان, متد; USER: چگونه, چگونگی, چه, چطور, طرز

GT GD C H L M O
i /aɪ/ = PRONOUN: من, خودم, اول شخص مفرد; NOUN: نهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: من, من به, که من, من در, من از

GT GD C H L M O
if /ɪf/ = CONJUNCTION: اگر, چنانچه, چه, هر گاه, کاش, ایا, خواه, هر وقت, ای کاش, بفرض; NOUN: شرط, تصور; USER: اگر, در صورت, در صورتی, چنانچه

GT GD C H L M O
in /ɪn/ = PREPOSITION: به, از, با, توی, هنگام, روی, بر حسب, در ظرف, بالای, نزدیک, اندر, در توی, بطرف, نزدیک ساحل; USER: به, در, را در, از, با

GT GD C H L M O
interest /ˈɪn.trəst/ = NOUN: علاقه, بهره, سود, مصلحت, سهم, دلبستگی, فرع, تنزیل; VERB: علاقه و علاقمند کردن, ذینفع کردن, بر سر میل اوردن; USER: علاقه, بهره, منافع, سود, مورد علاقه

GT GD C H L M O
internet /ˈɪn.tə.net/ = USER: اینترنت, اینترنتی, به اینترنت, اینترنت به, اینترنت را

GT GD C H L M O
it /ɪt/ = PRONOUN: آن, ان, او, ان چیز, ان جانور; USER: آن, از آن, در آن, آن را به, به آن

GT GD C H L M O
kiss /kɪs/ = NOUN: بوسه, بوس, ماچ; VERB: بوسیدن, بوسه گرفتن از, ماچ کردن; USER: بوسه, بوسیدن, بوس, ماچ

GT GD C H L M O
know /nəʊ/ = VERB: دانستن, شناختن, خبر داشتن, اگاه بودن; USER: دانستن, دانم, می دانیم, می دانید, می دانند

GT GD C H L M O
lady /ˈleɪ.di/ = NOUN: خانم, بانو, زوجه, رئیسه خانه, مادام; USER: خانم, بانوی, بانو, زن

GT GD C H L M O
libra /ˈliː.brə/ = NOUN: برج میزان; USER: برج میزان, سپهرنشانه مهر, ترازو به

GT GD C H L M O
long /lɒŋ/ = ADJECTIVE: بلند, طولانی, دراز, طویل, دیر, مدید, مفصل, کشیده, متوالی, ژرف; ADVERB: گذشته از وقت; VERB: اشتیاق داشتن, میل داشتن, ارزوی چیزی را داشتن, مناسب بودن; USER: طولانی, بلند, دراز, های طولانی, طولانی مدت

GT GD C H L M O
look /lʊk/ = NOUN: نگاه, ظاهر, نظر, قیافه; VERB: نگاه کردن, دیدن, نگریستن, پاییدن, چشم را بکار بردن, وانمود کردن, بنظر امدن، مراقب بودن; USER: نگاه, نگاه کنید, نظر, ظاهر, نگاه کردن

GT GD C H L M O
make /meɪk/ = NOUN: ساخت, نظیر, ساختمان; VERB: ساختن, درست کردن, ایجاد کردن, انجام دادن, بوجود اوردن, تصنیف کردن, باعی شدن, وادار یا مجبور کردن, تاسیس کردن, گاییدن; USER: ساخت, را, ایجاد, ساختن, را در

GT GD C H L M O
managed /ˈmæn.ɪdʒ/ = VERB: اداره کردن, گرداندن, مباشرت کردن, ضبط کردن, از پیش بردن, سرپرستی کردن; USER: مدیریت, اداره, اداره می, مدیریت می, مدیریت شده

GT GD C H L M O
me /miː/ = PRONOUN: مرا, به من, خودم, بمن; USER: به من, من, مرا, من را, من به

GT GD C H L M O
minutes /ˈmɪn.ɪt/ = NOUN: صورت جلسه; USER: دقیقه, دقیقه از, دقیقه ی, دقیقه از بازی

GT GD C H L M O
mom /mɒm/ = USER: مادر, مامان, مادرم, مادرم به

GT GD C H L M O
money /ˈmʌn.i/ = VERB: بصورت پول در اوردن; USER: پول, پول را, پول به, پول در

GT GD C H L M O
my /maɪ/ = PRONOUN: مال من, متعلق بمن, ای وای, خودمانی, مربوط بمن; USER: من, ام, من به, من در, های من

GT GD C H L M O
myself /maɪˈself/ = PRONOUN: خودم, من خودم, شخص خودم; USER: خودم, خودم را, به خودم, خودم رو, خودم به

GT GD C H L M O
need /niːd/ = NOUN: احتیاج, نیاز, لزوم, نیازمندی, حاجت, ایجاب, نیستی, بایستگی; VERB: نیاز داشتن, در احتیاج داشتن, نیازمند بودن, محتاج بودن; USER: نیاز, نیاز به, نیاز دارید, نیاز دارند, احتیاج

GT GD C H L M O
nice /naɪs/ = ADJECTIVE: خوب, دلپذیر, مودب, دلپسند, نجیب, خوش ایند; USER: خوب, خوبی, به خوبی, خوب است, خوبی در

GT GD C H L M O
no /nəʊ/ = USER: no-particle, no, no, not, ابدا; NOUN: پاسخ نه; USER: هیچ, بدون, ندارد, وجود ندارد, بدون هیچ

GT GD C H L M O
not /nɒt/ = USER: not-particle, not, none, not, no, not, not; USER: نه, نمی, نشده است, نمی کند

GT GD C H L M O
nothing /ˈnʌθ.ɪŋ/ = PRONOUN: هیچ, ابدا; NOUN: صفر, نیستی; USER: هیچ, چیزی, هیچ چیز, هیچ چیزی, هیچ چیزی در

GT GD C H L M O
of /əv/ = PREPOSITION: از, از لحاظ, از طرف, در باره, ز, در جهت, از مبدا, از منشا, در سوی, بوسیله; USER: از, در, ای از, را از

GT GD C H L M O
offer /ˈɒf.ər/ = NOUN: پیشنهاد, ارائه, عرضه, پیشکش, تقدیم; VERB: عرضه کردن, پیشنهاد کردن, تقدیم داشتن, پیشکش کردن, عرضه داشتن, فدا کردن; USER: ارائه, پیشنهاد, عرضه, ارائه دهد, ارائه می

GT GD C H L M O
on /ɒn/ = PREPOSITION: بر, روی, بر روی, به, برای, در باره, بالای, در روی, راجع به, در بر, سر; ADJECTIVE: روشن; USER: بر, روی, بر روی, به, برای

GT GD C H L M O
online /ˈɒn.laɪn/ = ADJECTIVE: درون خطی; USER: آنلاین, آنلاین در, کاربران آنلاین حاضر, آنلاین حاضر در, حضور کاربر در انجمن

GT GD C H L M O
open /ˈəʊ.pən/ = ADJECTIVE: باز, سرگشاده, گشوده, علنی, روباز, دایر, مفتوح, اشکار; VERB: باز کردن, گشودن, باز شدن, افتتاح کردن; USER: باز, باز کردن, را باز, گشودن, را باز کنید

GT GD C H L M O
opportunity /ˌɒp.əˈtjuː.nə.ti/ = NOUN: فرصت, مجال, موقع, دست یافت; USER: فرصت, فرصتی, فرصت را, فرصت های, فرصت ها

GT GD C H L M O
our /aʊər/ = PRONOUN: ما, مان, برای ما, مال ما, مال خودمان, متعلق بما, متکی یا مربوط بما, موجود درما; USER: ما, ما را, های ما, ما در, ما به

GT GD C H L M O
ours /aʊəz/ = PRONOUN: خودمان, مال ما, مال خودمان, خودمانی; USER: مال ما, ما, خودمان, ماست, مال ماست

GT GD C H L M O
out /aʊt/ = ADJECTIVE: خارج, خارجی, بیرونی, حذف شده; ADVERB: بیرون, بیرون از, دور از; VERB: رفتن, خاموش کردن, اخراج شدن, قطع کردن; NOUN: راه حل; USER: خارج, از, بیرون, خارج از

GT GD C H L M O
papers /ˈpeɪ.pər/ = NOUN: اوراق, اوراق; USER: اوراق, مقالات, مقاله, مقالات در, مقالات و

GT GD C H L M O
password /ˈpɑːs.wɜːd/ = NOUN: رمز عبور, کلمه رمز, اسم رمز, اسم عبور, نشانی, اسم شب; USER: رمز عبور, رمز, عبور رمز عبور, رمز ورود, رمز عبور رمز

GT GD C H L M O
phone /fəʊn/ = NOUN: تلفن, صدا, صوت, اوا; VERB: تلفن کردن, تلفن زدن; USER: تلفن, گوشی, تلفن همراه, تلفن های, های تلفن

GT GD C H L M O
product /ˈprɒd.ʌkt/ = NOUN: محصول, حاصل, حاصلضرب, فرااورده, مجموع یا حاصل ضرب; USER: محصول, محصول می, محصول به, محصول در

GT GD C H L M O
published /ˈpʌb.lɪʃ/ = VERB: منتشر کردن, چاپ کردن, صادر کردن, منتشر شدن, طبع ونشر کردن, منتشر ساختن; USER: منتشر شده, منتشر, به چاپ, منتشر شد, منتشر شده است

GT GD C H L M O
quick /kwɪk/ = ADJECTIVE: سریع, فوری, تند, چابک, زنده, چست, سریع السیر, فرز, جلد, سرزنده, سبک; USER: سریع, میانبر, سریع است, سریع و, های سریع

GT GD C H L M O
rate /reɪt/ = NOUN: نرخ, میزان, سرعت, روش, درچند; VERB: سنجیدن, ارزیابی کردن, نرخ بستن بر چیزی, بها گذاشتن بر, بر اورد کردن, شمردن; USER: نرخ, میزان, سرعت, ضربان, تعداد ضربان

GT GD C H L M O
received /rɪˈsiːvd/ = ADJECTIVE: رسیده, مورد قبول عامه; USER: رسیده, دریافت, دریافت کرد, دریافت کرده, را دریافت

GT GD C H L M O
remember /rɪˈmem.bər/ = VERB: بخاطر آوردن, بخاطر داشتن, یاد اوردن; USER: به یاد داشته باشید, یاد داشته باشید, خاطر داشته باشید, به خاطر داشته باشید, یاد داشته باشید که

GT GD C H L M O
roads /rəʊd/ = NOUN: جاده, راه, مسیر, خیابان, خط, طریق, راه اهن; USER: جاده ها, جاده, جاده های, سرک ها, سرک های

GT GD C H L M O
romanians /rʊˈmeɪ.ni.ən/ = NOUN: زبان رومانی, اهل رومانی; USER: رومانی, رومانیایی, رومانیایی ها"

GT GD C H L M O
s = NOUN: نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: بازدید کنندگان, ها, کنندگان, ثانیه

GT GD C H L M O
said /sed/ = ADJECTIVE: گفته شده, مذکور, بیان شده; USER: گفت:, گفت, گفته, اظهار داشت

GT GD C H L M O
send /send/ = VERB: فرستا دن, ارسال داشتن, روانه کردن, گسیل داشتن, اعزام داشتن, سوق دادن; USER: ارسال, فرستادن, بفرستید, ارسال کنید, ارسال می

GT GD C H L M O
service /ˈsɜː.vɪs/ = NOUN: خدمت, سرویس, کار, استخدام, وظیفه, لوازم, کمک, زاوری, نوکری, عبادت, تشریفات; VERB: سرویس کردن; USER: سرویس, خدمات, خدمت, خدمات به, ارائه خدمات

GT GD C H L M O
set /set/ = NOUN: مجموعه, دستگاه, دسته, جهت; VERB: قرار دادن, قرار گرفته, گذاردن, نهادن, نشاندن, چیدن; ADJECTIVE: روشن, واقع شده; USER: مجموعه, تنظیم, مجموعه ای, تنظیم شده, را تنظیم

GT GD C H L M O
she /ʃiː/ = PRONOUN: او, خودش, ان دختر یا زن; NOUN: جانور ماده; USER: او, که او, او به, او را, او در

GT GD C H L M O
so /səʊ/ = ADVERB: پس, چنان, چنین, بنابر این, چندان, اینقدر, انقدر, همینطور, بقدری, همچنان, این طور, چندین, همچو, همینقدر, بهمان اندازه, از انرو, باین زیادی; USER: پس, چنان, چنین, چندان, اینقدر

GT GD C H L M O
some /səm/ = PRONOUN: برخی, بعضی, برخی از, بعض, چندتا; ADVERB: تعدادی, چندین, چندین, قدری, اندکی, تقریبا, چندی; USER: برخی از, برخی, بعضی, بعضی از, تعدادی

GT GD C H L M O
something /ˈsʌm.θɪŋ/ = ADVERB: چیزی, قدری, تا اندازهای; PRONOUN: چیزی, یک چیزی; USER: چیزی, چیزی است, چیزی را, چیزی است که, چیزی در

GT GD C H L M O
spoke /spəʊk/ = NOUN: پره چرخ, میله چرخ, اسپوک; VERB: میله دار کردن; USER: سخن گفت, صحبت, صحبت کرد, صحبت می کرد, صحبت می کردند

GT GD C H L M O
subtitles /ˈsʌbˌtaɪ.tl̩/ = NOUN: عنوان فرعی, لقب فرعی, عنوان فرعی مقاله; USER: زیرنویس, زیرنویسهای, شده, دریافت, نویس

GT GD C H L M O
take /teɪk/ = VERB: گرفتن, برداشتن, بردن, ستاندن, پنداشتن, لمس کردن; USER: گرفتن, را, طول بکشد, را در, برداشتن

GT GD C H L M O
that /ðæt/ = CONJUNCTION: که; PRONOUN: ان, اشاره بدور, ان یکی; USER: که, است که, که در, که به, را که

GT GD C H L M O
the

GT GD C H L M O
them /ðem/ = PRONOUN: ایشان را, بایشان, بانها; USER: آنها, آنها را, به آنها, از آنها, آنان را

GT GD C H L M O
they /ðeɪ/ = PRONOUN: آنها, انها, خودشان, ایشان, انان, خودشانرا; USER: آنها, که, آنها را, آنها در, می کنند

GT GD C H L M O
thing /θɪŋ/ = NOUN: چیز, کار, شیء, لباس, اسباب, شیی ء, دارایی, جامه, متاع; USER: چیز, چیزی, چیزی که, کار, چیزی که در

GT GD C H L M O
thought /θɔːt/ = NOUN: اندیشه, فکر, تفکر, گمان, نظر, خیال, عقیده, استدلال, خاطر, پندار, خاطره, قصد, سگال, چیز فکری; USER: فکر, گمان, اندیشه, تفکر, نظر

GT GD C H L M O
to /tuː/ = PREPOSITION: به, برای, در, در برابر, نزد, سوی, پیش, بسوی, طرف, تا نسبت به, بطرف, بر حسب, روبطرف, to-particle, to; USER: به, برای, تا, را به, در

GT GD C H L M O
told /təʊld/ = ADJECTIVE: گفته شده; USER: گفته شده, گفت, گفته, گفت که

GT GD C H L M O
transfer /trænsˈfɜːr/ = NOUN: انتقال, واگذاری, نقل, تحویل, ورابری, انتقال واگذاری, سند انتقال; ADJECTIVE: انتقالی; VERB: انتقال دادن, منتقل کردن, ورابردن, انقال دادن, واگذار کردن; USER: انتقال, منتقل, نقل و انتقال, را انتقال, انتقال می

GT GD C H L M O
translate /trænsˈleɪt/ = VERB: ترجمه کردن, معنی کردن, تفسیر کردن, بر گرداندن, عین کلمه یاعبارتی را از زبانی بزبان دیگر نقل کردن; USER: ترجمه کردن, ترجمه, ترجمه کنید, را ترجمه, ترجمه می

GT GD C H L M O
very /ˈver.i/ = ADVERB: بسیار, خیلی, چندان, زیاد, بسی; ADJECTIVE: همان, واقعی, حتمی; USER: بسیار, خیلی, های بسیار, کاملا, است بسیار

GT GD C H L M O
want /wɒnt/ = NOUN: خواست, نیاز, نقصان, حاجت, فقدان, عدم, نداری; VERB: خواستن, نداشتن, محتاج بودن, لازم داشتن, نیازمند بودن به, کم داشتن, فاقد بودن, کسر داشتن; USER: خواست, خواهید, می خواهید, می خواهم, می خواهند

GT GD C H L M O
way /weɪ/ = NOUN: راه, روش, مسیر, طریق, طور, نحو, طرز, طریقه, سبک, سمت, جاده, سان, عنوان, رسم, سیاق, خط, مسلک; USER: راه, روش, طریق, مسیر, نحو

GT GD C H L M O
we /wiː/ = PRONOUN: ما, خودمان, ضمیر اول شخص جمع; USER: ما, که ما, کنیم, می کنیم, ما از

GT GD C H L M O
well /wel/ = ADJECTIVE: خوب, بسیار خوب, خوش, سالم, راحت, تندرست; ADVERB: خوب, بخوبی, خوش; NOUN: چاه, خیر, چشمه; USER: خوب, چاه, بخوبی, را به خوبی, به خوبی به

GT GD C H L M O
when /wen/ = CONJUNCTION: وقتی که, کی, چه وقت, چون, موقعی که, در موقع; USER: وقتی که, زمانی که, هنگامی که, در هنگام, چون

GT GD C H L M O
with /wɪð/ = PREPOSITION: با, بوسیله, در جهت, پیش, برخلاف, بطرف, در ازاء, بعوض; USER: با, را با, همراه با, و با, که با

GT GD C H L M O
yeah /jeə/ = USER: آره, بله, آری

GT GD C H L M O
yes /jes/ = USER: yes-particle, yes, yea, aye, ay, yes, yea, ay, aye, yes, ay, aye, yea, بلی گفتن; USER: بله, بلی, آری

GT GD C H L M O
you /juː/ = PRONOUN: شما, تو, ترا, تورا, شمارا, شماها; USER: شما, تو, که شما, شما به, شما در

GT GD C H L M O
young /jʌŋ/ = ADJECTIVE: جوان, تازه, نوین, برنا, بچگانه, نورسته; NOUN: نو باوه; USER: جوان, جوانان, جوان است, جوان و, جوان به

GT GD C H L M O
zero /ˈzɪə.rəʊ/ = NOUN: صفر, عدد صفر, هیچ, علامت صفر, مبداء, محل شروع; VERB: نقطه گذاری کردن, روی صفر میزان کردن; USER: صفر, صفر است, به صفر, عدد صفر, برابر با صفر

138 words